۱۵ تیر، ۱۳۸۹

غزل سرایی

با یک نگاه قلب مرا تکه پاره کرد.......
شاعر قلم شکست و سپس فکر چاره کرد

ژانر تهوع آور رامین و عشق ویس؟!!
لعنت به روزگار که ما را چه کاره کرد....

حالا مگر به ساغر و معشوق می توان-
حال و هوای هر غزلی را اداره کرد؟

باید عوض نمود قوانین عشق با
دستور های تازه و ثبت دوباره کرد

یا بر اساس زندگی و پیشرف علم
با صفر و یک جفا و وفا استعاره کرد

او خوب پی به نکته ی این حرف برده بود
بی رحم بود و قبل مرا پاره پاره کرد

از تکه های خونی این قلب بی گناه
دو تکه را برای خودش گوشواره کرد

تقصیر تو که نیست، خدا بنده را ز اسب
انداخت روی خاک و شما را سواره کرد

او در ازل برای فدای شما شدن
برخلقت وجود حقیرم اشاره کرد...

چالیست
خرداد ۸۹

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر