دستهایم چه پیر و فرتوتاند
دست، نه! دستههای تابوتاند
روزی این دستها نه این بودند
نازک و نرم و نازنین بودند
نازک و نرم و نازنین بودند
مانده اکنون از آن همه پاکی
زآن همه چیرگی و چالاکی
پوستی تیره و چروکیده
استخوانی کریه و پوکیده
استخوانی کریه و پوکیده
شده نشخوارِ یادها، کارم
خویش را اینچنین میآزارم
گاه از این سالخورده در زندان
یادَکی میکنند فرزندان
یادَکی میکنند فرزندان
گاهی از من سراغ میگیرند
گویی اما ز دیدنم سیرند
سرد و نامهربان و ناهنجار
رفع تکلیف میکنند انگار
رفع تکلیف میکنند انگار
هیچیک فکر من نمیخوانند
خواهش جان من نمیدانند
#دونا_سوانسن
ترجمه #حسین_منزوی
از #منیره_شعاع (شعاعی) #نیست
این شعر گزیده که در اصل، بلندتر از این است، چهار بیت اولش در صفحه ۵۶۳ مجموعه اشعار منزوی (نشر نگاه و آفرینش) و باقی ابیاتش در صفحه ۵۶۷ همین کتاب آمدهاست. این ترجمه منظوم در قالب مثنوی و در پنجاهوپنج بیت است. زندهیاد منزوی نوشتهاست که این اثر را به سفارش دکتر حمزه گنجی ترجمه کردهاست تا در ترجمه کتاب روانشناسی پیری درج شود (روبرت ج. رایدل و برایان میشارا، ترجمه الما داودیان، حمزه گنجی و فرنگیس حبیبی، نشر اطلاعات، ۱۳۶۵ و با عنوان روانشناسی بزرگسالان در ۱۳۹۵ ترجمه گنجی و حبیبی، همان نشر). نام این شعر در کتاب منزوی #سایه است. متأسفانه با تغییر بسیار ناچیزی این ابیات با عنوان شعر تنهایی در کتاب مجموعه اشعار غم تنهایی از #منیره_شعاع (شعاعی) نشر مجمع قرآنی شیعه علی (مقشع) ۱۳۷۹، منتشر شدهاست. این بانوی سالمند ساکن خانهٔ سالمندان کهریزک، در مصاحبهای این شعر را به نام خود خواندهاست که در اینترنت هم بازتاب داشتهاست. نمیدانیم علت این این سرقت ادبی چه بودهاست. به هر روی، در مملکتی که کتاب تألیفی را میدزدند و نظارتی نیست، چنین مواردی جای تعجب ندارد (برای نمونه، کتاب شاعران بیدیوان از محمود مدبری، یادنامه حسین منزوی از مهدی فیروزیان، تاریخ ادبیات کودکان و نوجوانان از هادی محمدی و زهره قائینی به نام دیگران در شکل و شمایلی دیگر منتشر شدهاند).
لینک منبع: https://t.me/ghazalshermahdishabani/7190
با تشکر از مهدی شعبانی عزیز که این بررسی رو انجام دادند و در کانال وزین «غزلشعر» منتشر کردند.
این مثنوی رو به صورت کامل میتونید در تصاویر زیر بخونید: